بازیگران درخشان تاریخ سینما (35): داستین هافمن

ساخت وبلاگ
برترين ها: داستين لي هافمن (Dustin Lee Hoffman)، بازيگر و کارگردان آمريکايي است که از سال 1960 کار در سينما، تلويزيون و تئاتر را شروع کرده است. شهرت هافمن بيشتر براي نمايش روان ضد قهرمان ها و شخصيت هاي آسيب پذير است. او براي فيلم هاي "کرامر عليه کرامر" (1980) و "مرد باراني" (1989) جايز? اسکار بهترين بازيگر را دريافت کرده است.

هافمن که يکي از برترين بازيگران تاريخ به شمار مي رود، اولين تحسين منتقدان رابراي بازي در نمايشنام? "خوب؟" دريافت کرد و براي آن برند? جايز? جهاني تئاتر و جايز? دراما دسک شد. اين موفقيت خيلي زود با بازي موفقيت آميز او در نقش بنجامين برادک، شخصيت اصلي فيلم "فارغ التحصيل " (1967)، ادامه پيدا کرد. از آن پس، حرف? او بيشتر بر سينما متمرکز شد و به طور پراکنده در تلويزيون و صحنه نيز بازي کرد. مهم ترين فيلم هاي او عبارتند از: "کابوي نيمه شب"، "بزرگ مرد کوچک"، "سگ هاي پوشالي"، "پاپيون"، "لني"، "دوند? ماراتن"، "تمام مردان رئيس جمهور"، "کرامر عليه کرامر"، "توتسي"، "مرد باراني"، "هوک" و "سگ را بجنبان". اولين تجرب? کارگرداني او به سال 2012 و فيلم "کوارتت" بر مي گردد.
هافمن در کنار دريافت دو جايز? اسکار، پنج بار ديگر نامزد دريافت اين جايزه شده است. وي همچنين 13 بار نامزد دريافت جايز? گلدن گلوب بوده که 6 بار (از جمله يک جايز? افتخاري) آن را دريافت کرده است. او 4 جايز? بفتا، 3 جايز? دراما دسک، 2 جايز? امي و يک جايز? جيني نيز به دست آورده است. وي در سال 1999، جايز? يک عمر دستاورد بنياد فيلم آمريکا و در سال 2012 نيز جايز? افتخاري مرکز کندي را دريافت نمود.
هافمن در لس آنجلس بدنيا آمد. وي پسر دوم ليليان و هري هافمن است. پدرش يهودي روسي الاصل بود که علاوه بر طراحي مبلمان به عنوان خياط در کمپاني کلمبيا کار مي‌کرد و مادرش هنرپيشه آماتور تئاتر بود. برادر بزرگترش رونالد وکيل و اقتصاددان است. خانواده هافمن نام داستين را از روي نام داستين فارنام بازيگر فيلم "مرد زن صفت" ساخته سيسيل بي دميل براي فرزند خود برگزيدند. هافمن در ابتدا براي پزشکي درس خواند، اما پس از مدتي تحصيل را رها کرد و به شغل‌هاي مختلفي مثل دستياري روانپزشکي، پيشخدمتي، ظرف‌شويي، تايپيستي و روزنامه‌فروشي پرداخت تا اينکه به هنرستان موسيقي و هنر لس‌آنجلس آمريکا راه يافت.
او قبل از رفتن به نيويورک، وارد کالج شهر سانتا مونيکا شده بود. در همان روزها در چند نقش ساده روي صحنه رفت و بعد از عدم موفقيت، مدتي بازيگري را رها کرد و در سال 1960، اولين نقش تئاتري خود را در محصولي از گرترود استاين با نام "بلي گفتن براي مرد جوان" ايفا کرد.
پس از نمايش "آشپز براي آقاي جنرال" در سال 1961 او به تلاش‌هايش ادامه داد و چندين سال روي صحنه ظاهر نشد که در اين خلال به تحصيل و فعاليت در استوديوي بازيگران لي‌استراسبرگ مي‌پرداخت تا به بازيگر متد تبديل شود.
وقتي در اواخر دهه 60 وارد سينما شد، کمتر کسي فکر مي‌کرد که او با اين جث? نحيف و دماغ دراز ممکن است بتواند به يکي از بازيگران صاحب سبک سينماي آمريکا تبديل شود. زماني که او وارد سينما شد، کلينت ايستوود با وسترن‌هاي اسپاگتي غوغا مي‌کرد، رابرت دنيرو و آل پاچينو هر يک با نقش‌هاي بزرگي که ايفا کردند، استعداد فوق‌العاده خود را به رخ کشيدند و هافمن تازه فهميد که شايد در حساس‌ترين موقعيت تاريخي وارد سينما شده. داستين هافمن هرگز شمايل يک قهرمان هاليوودي را نداشته است. قد کوتاه او و تند تند حرف زدن و بالا و پايين پريدنش هيچ ربطي به وقار و آقامنشي بازيگران طلايي سينماي آمريکا ندارد.
وي در سال 1964 در چند تئاتر مثل "در انتظار گودو" و "پيشخدمت زبان بسته" بازي کرد و 2 سال بعد جايزه اوبي را براي بازي‌اش در "سفر پنجمين سواره" بدست آورد.
هافمن در سال هاي ابتدايي دهه ،1960 کارش را با بازي در نقش‌هاي فرعي سريال‌هاي تلويزيوني شروع کرد، اما اولين نقش جدي او در سينما برايش يک موفقيت بزرگ محسوب مي‌شد. مايک نيکولز کارگردان خوش فکر و جوان آن روزهاي هاليوود که با ساخت اولين فيلمش در سال 1966 با نام "چه کسي از ويرجينيا وولف مي‌ترسد" به موفقيت‌هاي بسياري رسيده بود، براي نقش اصلي فيلم دومش، "فارغ التحصيل" (1967)، داستين هافمن گمنام را انتخاب کرد.

بازي او دراين فيلم، در نقش بنجامين، آنقدر درخشان بود که او را کانديداي دريافت اسکار کند و حتي بازي آن بنکرافت بزرگ را تحت الشعاع خود قرار دهد. هافمن به لطف بازي در اين فيلم که از آن به عنوان يکي از فيلم‌هاي نمادين سينماي آمريکا ياد مي‌شود، يک شبه به مقام يک ستاره رسيد و براي اولين بار نامزد اسکار بهترين بازيگر مرد شد. فارغ‌التحصيل در آن سال عنوان پرفروش ترين فيلم سال را از آن خود کرد و امروزه به عنوان بيست و يکمين فيلم پرفروش تاريخ سينما بر حسب نرخ تورم شناخته مي‌شود.
البته هافمن در همين سال در فيلم ديگري با نام "ميليونرهاي مديگان" هم بازي کرد که با توجه به اينکه اين فيلم پس از فارغ التحصيل اکران شد بازي او در آن بسيار مورد توجه قرار گرفت.
در سال‌ 1969 هافمن يک بازي زيبا و به ياد ماندني در نقش راستو در درام انتقادي و متفاوت "کابوي نيمه شب" ساخت? جان شلسينجر از خود نشان داد که تحسين همگان را برانگيخت. او در اين فيلم نقش يک بيمار مبتلا به سل را که يک پايش لنگ بود و با لکنت حرف مي‌زد آنقدر خوب ايفا کرد که داوران آکادمي فراموش کردند نقش اول فيلم جان وين بوده و هافمن را کانديداي کسب اسکار کردند! و بدون شک اگر بازي فوق‌العاده اسطوره سينماي وسترن جان وين در فيلم "شهامت واقعي" نبود اسکار به هافمن مي‌رسيد.
اوج دوران حرفه‌اي داستين هافمن به دهه 70 برمي گردد که در اين سال ها به همراه دنيرو و پاچينو نسل تازه‌اي بودند که قرار بود آينده را تسخير کنند. در سال 1970 داستين هافمن با بازي در فيلم "بزرگ مرد کوچک" به کارگرداني آرتور پن مقام خود را به عنوان يک بازيگر پولساز تثبيت کرد. "بزرگ مرد کوچک" پرفروش ترين فيلم سال شد و منتقدان نيز آن را تحسين کردند، اما در آن سال‌ها که مصادف بود با شکست آمريکا در ويتنام و افزايش نارضايتي‌ها از سياست‌هاي آمريکا در داخل کشور، ساخت فيلمي چنين ضد آمريکايي به مذاق آکادمي خوش نيامد و عملا فيلم را تحريم کردند.
در سال 1971 هافمن اين فرصت را يافت تا در برابر دوربين سام پکين پا ايفاي نقش کند. وي که پس از ساخت "اين گروه خشن" بسيار مشهور شده بود، هافمن جوان را براي بازي در نقش ديويد سامنر در فيلم "سگ‌هاي پوشالي" برگزيد. اين فيلم موفقيت چنداني براي وي به همراه نياورد.
دو فيلم بعدي وي با نام‌هاي "هري کلر من کيه و چرا اين حرف‌ هاي وحشتناک رو در باره من گفته؟" و "آلفردو، آلفردو" کارهاي ناموفقي در پرونده کاري هافمن محسوب مي‌شوند. پس از اين دو کار هافمن در سال 1973 در فيلم محبوب و پرفروش "پاپيون" در کنار استيو مک کوئين به ايفاي نقش پرداخت.
در سال 1974 براي بازي در فيلم "لني " ساخته باب فاسي براي سومين بار نامزد اسکار نقش اول مرد شد. سال 1976، وي با حضور در دو فيلم موفق "همه مردان رئيس جمهور" و "دوند? ماراتن" توانست موفقيت‌هاي سينمايي خود را تداوم بخشد. سال 1979 داستين هافمن با حضور در فيلم "کرامر عليه کرامر" به کارگرداني رابرت بنتون توانست اولين جايزه اسکار بازيگري خود را بدست آورد.
ده? 80 براي هافمن سرشار از موفقيت‌ هاي سينمايي بود. وي در سال 1982 در فيلم بسيار پرفروش "توتسي" ساخت? سيدني پولاک حضوري خاطره انگيز داشت و توانست در کنار نامزدي نقش اول جايز? اسکار، دو جايز? معتبر گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کند. "مرد باراني" ساخت? بري لوينسون ديگر فيلم مطرح داستين هافمن در اين دهه است که بيشتر جوايز معتبر سينمايي از جمله اسکار نقش اول مرد را براي وي به ارمغان آورد. اين فيلم نيز همچون "فارغ‌التحصيل" و "کرامر عليه کرامر" لقب پرفروش ترين فيلم سال را از آن خود کرد.
داستين هافمن پس از دريافت دومين اسکارش، تقريبا به محاق رفت. در سال‌هاي دهه 90 که شاهد اوجگيري دوباره هم‌نسلان او هستيم، او نقش آنچنان چالش برانگيزي نيافت تا خودش را احيا کند. با اين همه حضور او در فيلم "سگ را بجنبان" محصول 1997 در کنار رابرت دنيرو چشمگير بود و توانست براي هفتمين بار نامزد جايزه اسکار نقش اول مرد شود. فيلم‌هاي "ديک تريسي"، "هوک"، "قهرمان"، "شيوع"، "خواب‌گردها"، "شهر ديوانه"، "بوفالوي آمريکايي" ديگر کارهاي وي در اين دهه مي باشند. فيلم "شهر ديوانه" ساخته کوستا گاوراس تا حدودي بار ديگر نام او را بر سر زبان‌ها انداخت؛ اما نقشي بنيادي براي بازيگري که دو بار جايزه اسکار گرفته نبود.





هافمن تا پيش از "مسير مهتابي" (2002) سه سال از سينما دور بود. او دليل اين کار را استراحت و دوري از مناسباتي مي‌داند که با آنها بيگانه است. او در قرن جديد، بر خلاف دهه‌هاي پيشين در کارهاي‌هاي مهمي حضور نيافت و فيلم‌هاي "هيأت منصف? فراري"، "درجستجوي ناکجا آباد"، "سرگذشت ناگوار"، "ملاقات فاکرها"، "شهر از دست رفته"، "آخرين شانس هاروي"، "فاکرهاي کوچک" و صداپيشگي در کارهاي "پانداي کونگ فو کار" يک و دو مهم ترين کارهاي وي در هزار? جديد ميلادي مي‌باشند.
وي در مقام کارگرداني نيز اولين فيلم خود با نام کوارتت را در سال 2012 ساخت که توانست به فروش قابل توجهي دست يابد.
هافمن در سال 2013 به دليل ابتلا به بيماري سرطان تحت عمل جراحي قرار گرفت که حال جسماني وي، پس از عمل خوب و مساعد توصيف شد.
وي در سال 1969 با آن برن ازدواج کرد، حاصل اين ازدواج يک دختر به نام جينا برن بود. اين زوج در سال 1980 طلاق گرفتند.
سپس در اکتبر 1980 با ليزا گاتسگن ازدواج کرد، حاصل اين ازدواج 4 فرزند به نام هاي جيکوب ادوارد، ربکا ليليان، ماکسول جفري و الکساندرا ليديا مي باشند. هافمن همچنين داراي دو نوه است.
حقايقي در مورد داستين هافمن که شايد ندانيد:
1. هافمن براي نقش مايکل کورلئونه در "پدر خوانده" (1972) در نظر گرفته شده بود.
2. نام وي براي نمايش زندگي يک شخصيت از 17 تا 121 سالگي در فيلم "بزرگ مرد کوچک" (1970)، با عنوان "طولاني ترين دور? سني نمايش داده شده توسط يک بازيگر مرد" وارد کتاب رکوردهاي جهاني گينس شد.
3. وي از سال 1960 هم‌اتاقي و دوست صميمي جين هکمن است. ولي اين دو فقط در فيلم "هيئت منصفه فراري" در سال 2003 همبازي شدند.
4. اولين بار در اولين ماه ورود به پاسادنا پلي‌هاوس بود که با هکمن ملاقات کرد و هکمن سه ماه بعد آنجا را ترک کرد تا بازي روي صحنه تئاتر را امتحان کند.
5. وقتي با هکمن در نيويورک در يک آپارتمان يک خوابه زندگي مي کرد، روي کف آشپزخانه مي خوابيد. هکمن از روي ناچاري مجبور شد برايش دنبال آپارتمان بگردد، زيرا او تن به ترک آن آپارتمان نمي داد.
6. او و رابرت دووال که زماني هم‌اتاقي بودند يک بار اشاره کردند که فقط به خاطر دخترها به کلاس هاي بازيگري مي رفتند.
7. هافمن تمايلش را براي بازي در نقش اول فيلم "گاندي" ابراز کرده بود، ولي همان سال فيلم "توتسي" به او پيشنهاد شد. در نتيجه جايزه اسکار را به بن کينگزلي که نقش گاندي را بازي کرده بود، باخت.
8. زماني که بازيگر نوپايي بود، در بخش فروش اسباب بازي فروشگاه هاي ميسيز کار مي کرد. يک روز پسر کوچک هکمن را به عنوان عروسک بزرگي در ويترين فروشگاه گذاشت تا او را بفروشد تا اينکه يک مشتري پيشنهاد خريد به او داد.
9. در کنار دوست خوب و هم‌اتاقي سابقش، هکمن، بود که مهمترين نقش زندگي اش را در سال 1967 بدست آورد. نقش اول فيلم "فارغ‌‌التحصيل" به او پيشنهاد شد و بازي در فيلم "باني و کلايد" را به هکمن پيشنهاد دادند.
10. وقتي تمايلش به بازيگري را براي خانواده اش تعريف کرد، خاله اش او را از اين کار منع کرد به اين دليل که چهره او به اندازه کافي براي بازيگري خوب نبود.
11. او همچنين دوست داشت پيانيست شود و از کودکي تا دوران کالج درس پيانو گرفته بود تا اينکه عشق بازيگري در دلش افتاد. بعدها در مورد اين علاقه اش مي گفت: "من استعداد موسيقي نداشتم. گوش موسيقي نداشتم."
12. وي اولين نقش بازيگري اش را در پاسادناپلي‌هاوس در کنار هکمن انجام داد.
13. هکمن آن روزهايي که با هافمن و دووال در نيويورک در دهه شصت گذراند را اين طور به ياد مي آورد: "اين ايده که هر کدوم از ما بتونه تو فيلم و بازيگري خوب کار کنه اون موقع حتي به ذهنمون هم نمي رسيد. فقط مي خواستيم يه کاري داشته باشيم."
14. داستين در استوديوي اکتورز درس خواند تا بازيگر متد شود. سيدني دابليو. پينک در يک تئاتر خارج از برادوي او را ديد و براي "ميليون هاي ماديگان" انتخابش کرد.
15. اولين تجربه بازيگري اش در سال 1967 و در فيلم "ببر موفق مي شود" بود. براي يک روز کار در آن فيلم 200 دلار به او پرداخت کردند.
16. براي مصاحب? انتخاب بازيگر براي فيلم "فارغ‌التحصيل" جوزف اي لوين او را با کارگر شيشه‌ شوي اشتباه گرفت. هافمن براي نشان دادن استعداد و مهارتش در بازيگري شيشه يک پنجره را شست.
17. اولين ملاقات هافمن و آن بنکرافت در اتاق هتلي در فيلم سينمايي "فارغ‌التحصيل" بود. او حرکتي انجام داد که در فيلمنامه نبود و کارگردان فکر کرد که نتايج اين کار مي تواند خنده دار باشد و بنابراين صحنه را حذف نکرد.
18. مجله لايف به شوخي اظهار داشته بود که "اگر چهره داستين هافمن ثروتش بود، به زندگي فقيرانه محکوم مي شد." با اين وجود فيلم "فارغ‌التحصيل" او در گيشه بسيار موفق شد و باعث شد که ستاره بزرگي شود.
19. هافمن موفقيتش را مديون مايک نيکولز مي داند که ريسک کرده و او را در نقش اول اين فيلم گذاشت. وي در اين باره مي گويد: "من هيچ کارگردان ديگري با آن سطح از توانايي ها نمي شناسم که ريسک کند و کسي مثل من را در چنان برهه اي انتخاب کند. شجاعت عظيمي براي اين کار لازم بود."
20. در سال 1969 بود که نقش اصلي فيلم "کابوي نيمه‌شب" را پذيرفت تا به همه ثابت کند که او يک بازيگر کاراکتر است که مي تواند همه نوع کاراکتري را بازي کند. او در مورد آن زمان مي گويد: "نقدهايي که در مورد فيلم
"فارغ‌التحصيل" نوشته مي شد اذيتم مي کرد، نقد درباره اينکه من بازيگر کاراکتر نيستم در حاليکه فکر مي کنم هستم. اين موضوع برايم دردناک بود. بعضي از چيزهايي که در روزنامه مي نويسند بسيار تند و آزاردهنده است."
21. براي تحت تأثير قرار دادن جان شلسينجر کارگردان، در ميدان تايمز با لباس مندرس گدايان و باراني و موهاي عقب زده و صورت اصلاح نشده با او ملاقات کرد. اين کارگردان در جواب اين حرکت گفته بود: "من فقط تو را در متن فيلم "فارغ‌التحصيل" ديده بودم، ولي از پسش برمي آيي."
22. وي از مه 1969 تا 1980 همسر آن برن بود و کارينا، دختر آن از ازدواج پيشينش را به فرزندي پذيرفته بود.
23. در سال 1970 خانه اش در دهکده گرينويچ به علت انفجار در زيرزمين خانه همسايه خسارت ديد. اعضاي گروه "ودرمن" در خانه همسايه زندگي مي کردند که اين بمب منفجر شد.
24. داستين براي بازي در "جان و مري" در سال 1969 نامزد جايزه گلدن گلوب بهترين بازيگر نقش اصلي مرد شد و جايزه بفتا را براي همان فيلم در سال 1970 گرفت.
25. وي براي فيلم "لني"، که اين فيلم زندگي لني بروس، کمدين استندآپ را به تصوير مي کشيد، نامزد جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش اول مرد شد. اين فيلم 5 نامزدي اسکار ديگر براي بهترين کارگرداني، بهترين بازيگر نقش اول زن، بهترين فيلمنامه اقتباسي، بهترين فيلمبرداري و بهترين فيلم بدست آورد.
26. وي در ابتدا يعني قبل از تماشاي استندآپ هاي لني و خواندن زندگي‌نامه اش، نقش لني را رد کرده بود. او در اين باره مي گويد: "فکر نمي کردم که فيلمنامه به اندازه کافي قوي باشد و مطمئن نبودم که من کسي باشم که بتواند اين نقش را بازي کند. بعداً کم کم حس نزديکي به او پيدا کردم، حس مي کردم که بخش زيادي از شخصيت لني بروس در من وجود دارد. همسرم هم اين را حس کرده بود."
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
27. براي صحنه هاي مختلفي از فيلم "دونده ماراتن" آنطور که رابرت اوانز تهيه‌کنند? فيلم مي گويد داستين نمي خواست از نفس افتادن را وانمود کند: "فقط براي يک برداشت، او نيم مايل مي دويد تا وارد صحنه شود و واقعاً براي آن صحنه از نفس بيفتد".
28. براي کاراکتر بيب لوي در فيلم سينمايي "دونده ماراتن" 15 پوند معادل 6.8 کيلوگرم وزن کم کرد. وي در نقش دانشجوي فارغ‌التحصيلي بازي مي کرد که به طور پاره وقت دوي استقامت انجام مي داد. البته او در زمان فيلمبرداري 28 سالش بود.
29. در صحنه رستوران فيلم "کرامر عليه کرامر" او يک ليوان به سمت ديوار پرتاب کرد و تنها يک لحظه قبل از پرتاب به فيلمبردار هشدار داد. پس از اين صحنه مريل استريپ براي اينکه او را خيلي بد ترسانده بود سرش فرياد کشيد.
30. هافمن نتيجه بازي شان در فيلم "کرامر عليه کرامر" را به آنچه در زندگي آن زمان بازيگران نقش اصلي رخ مي داد، نسبت داد. هافمن دوران بسيار سخت طلاق را سپري مي کرد و استريپ هنوز از مرگ شريک زندگي اش رنج مي برد.
31. براي ارائه بازي متقاعدکننده اي در نقش دوروتي در فيلم "توتسي" هافمن در مراسم شب اوليا در مدرسه دخترش، لباس خاله دوروتي را پوشيد. او هم? مربيان و آموزگاران را متقاعد کرده بود و کسي به او شک نکرده بود.
32. اعضاي تيم فيلم "توتسي" فقط زماني به هافمن خبرهاي بد مي دادند که لباس زنانه مي پوشيد، زيرا آن زمان ها اخلاق بهتر و ملايم تري داشت.
33. مريل استريپ که همبازي هافمن در "کرامر عليه کرامر" بود، به او کمک کرد تا براي کاراکتر دوروتي در فيلم "توتسي" صداي زنانه خوبي از آب دربياورد.
34. تهيه‌کنندگان فيلم "توتسي" هالي وودلان که يک تراپوش بود را استخدام کردند تا به هافمن ياد دهد چگونه مثل يک خانم رفتار کند.

35. طي فيلمبرداري صحنه اي در يک کازينو در فيلم "مرد باراني" يک نفر را گذاشته بودند تا مواظب هافمن باشد، چون او دائماً فرار مي کرد تا برود بلک جک بازي کند.

37. هافمن جايز? اسکار بهترين بازيگر نقش اول مرد را براي فيلم "مرد باراني" برد. ولي قرار بود نقش چارلي را داشته باشد که بنابر اصرارش خودش، نقش ريموند به او داده شد.
38. در صحنه اي در فيلم "در جستجوي ناکجاآباد" در سال 2004، نوک يک انگشتش بريده شد و مجبور شد کل روز را با کمک مورفين به بازي ادامه دهد.
39. شان کانري در فيلم "کسب و کار خانوادگي" در سال 1989 نقش پدر داستين را بازي مي کرد. آن زمان او فقط هفت سال از کانري جوانتر بود.
40. براي فيلم "بتمن بازمي‌گردد" در سال 1992 او اولين گزينه براي نقش پنگوئن بود، ولي کمپاني وارنر برادرز نظرش را عوض کرد.
41. دو تا از فيلم هاي او يعني "مرد باراني" و "همه مردان رئيس‌جمهور" در ميان 100 فيلم الهام‌بخش انجمن فيلم آمريکا قرار دارند.
42. کاراکتر او در فيلم "توتسي" يعني مايکل دورسي، در رتبه سي و سوم و کاراکتر ريموند بابيت در فيلم "مرد باراني" در رتبه هشتاد و هشتم فهرست صدتايي بزرگترين کاراکترهاي سينمايي تمام دوران هاي مجله پريمير قرار دارد.
طلا فرم...
ما را در سایت طلا فرم دنبال می کنید

برچسب : بازیگران,درخشان,تاریخ,سینما,داستین,هافمن, نویسنده : ایمان اصلاحی talaform بازدید : 284 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1396 ساعت: 3:33